پـــالیز

شعر و ادبیات ، داستان و ...

پـــالیز

شعر و ادبیات ، داستان و ...

التماس

دستم بگیر
دستم را تو بگیر
التماس دستم را بپذیر
درمانی باش پیش از آنکه بمیرم
آوازی باش پرواز اگر نه‌ای
همدردی باش همراز اگر نه‌ای
آغازی باش تا پایان نپذیرم
گلدانی باش گلزار اگر نه‌ای
دلبندی باش دلدار اگر نه‌ای
سبزینه باش با فصل بد و پیرم
از بوی تو چون پیراهن تو
آغشته شد جانم با تن تو
آغوشی باش تا بوی تو بگیرم
لبخندی باش در روز و شب من
درهم شکست از گریه لب من
بارانی باش بر این تشنه کویرم
آهنگی باش در این خانه بپیچ
پژواکی باش از بگذشته که هیچ
آهنگی نیست در نای‌ای که اسیرم
نظرات 1 + ارسال نظر
هیلا یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:46 ب.ظ http://hilana.blogsky.com

با سلام.شعر هایتان ایده جالبی دارند ولی گویا شتابزده نوشتهاید.کمی رویشان کار کنید خیلی بهتر میشوند.البته من ادعایی ندارم ولی حیفم امد که اینها را نگویم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد