رسیدم، شاید هم آمدم.
در پس لحظهای که در انتظارم گذشت، زمان کوتاه شد و رسیدم به جایی که تکهای از دلـم را جا گذاشته بودم.
تکهای به بزرگی ابـدیت زندگی.
چقدر بی تو بودن برایم سخت است.
نمیدانی میزان اشتیاقی را که در چشمهایم نهفته است.
طاقتم به طاق رسیده بود.
آمدم تا در کنار تـــــــو بمانم
تا برای تو بمیرم مهربان من.
در پشت پرچین نگاهم
دلم بارها و بارها
بهانه نفسهای گرمات را
بوی گیسوانت را
و نگاههای جستجوگرت را گرفت.